-
بيباغ رخت جهان مبينامشاعر : خاقاني بيداغ غمت روان مبينامبيباغ رخت جهان مبينامتن را دل شادمان مبينامبيوصل تو کاصل شادماني استاز آتش غم امان مبينامبيلطف تو کب زندگاني استکان بوي ز دل نهان مبينامدل زنده شدي به بوي بويترنگي ز حيات جان مبينامبيبوي تو کاشناي جان استجز داو غمت روان مبينامتا جان گرو دمي است با جانجز نام تو جاودان مبينامبر ديدهيخويش چون کبوتربر جبهت بوستان مبينامبيسرو قد تو جعد شمشادبر گردن آسمان مبيناميک دانهي آفتاب بيتويک خوشه به ساليان مبيناماز دا