-
تا غبار از چتر شاه اختران افشاندهاندشاعر : خاقاني فرش سلطانيش در برتر مکان افشاندهاندتا غبار از چتر شاه اختران افشاندهاندهر زري کاکسير سازان خزان افشاندهاندشحنهي نوروز نعل نقره خنگش ساخته استگوهر از الماس و مشک از پرنيان افشاندهاندرسته چون يوسف ز چاه و دلو پيشش ابر و صبحبر سرش هر هفت و شش عقد جمان افشاندهانددر رکابش هفت گيسودار و شش خاتون رديفگرد راه خيل او تا قيروان افشاندهاندبيست و يک پيکر که از صقلاب دارد خيلتاشعاملان طبع جان بر ميزبان افشانده