-
طبع کافي که عسکر هنر استشاعر : خاقاني چون ني عسکري همه شکر استطبع کافي که عسکر هنر استاز شکرهاي لفظ او اثر استقطرهي کوثر و قمطرهي هندکز پي تب بريدن بشر استنه کلکش به نيشکر ماندزهر در حلق و خار در جگر استگل شکر را ز رشک نيشکرشتا سمرقند قند او سمر استني مصريش قند ميزايدني مصريش خاطب هنر استدر شکرريز نوعروس سخنکان ني مصر يوسف دگر استبل عروس فلک ببرد دستپس شکر خواهد اين عجب خبر استگر شکر زاد کلک او چه عجبآرزومند ژالهي سحر استزعفران گرچه بيخ در آب استسر فراز است بلکه