-
جبههي زرين نمود چهرهي صبح از نقابشاعر : خاقاني خندهي شب گشت صبح خندهي صبح آفتابجبههي زرين نمود چهرهي صبح از نقابسرمهي گيتي بشست گريهي چشم سحابغمزهي اختر ببست خندهي رخسار صبحماه چو شاخ گوزن روي نمود از حجابصبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگپيکر آفاق گشت غرقهي صفاري نابدهره برانداخت صبح، زهره برافکند شباز پي جلاب خاص ريخت ز ژاله گلابمائده سالار صبح نزل سحرگه فکنداشک فشرده قدح شمع گشاده شرابصبح نشينان چو شمع ريخته اشک طربز آتش صبح اوفتاد دانهي دلها