-
تيغ حصرم رنگ و بر وي دانه دانه چون عنبشاعر : خاقاني بخت کرده زان عنب نقل و ز حصرم توتياتيغ حصرم رنگ و بر وي دانه دانه چون عنبنقطهاي چهره بر آبستني دارد گواتيغ او آبستن است از فتح و اينک بنگرشکينهي دين کرد و شد با آب حيوان آشناشاه در يک حال هم خضر است و هم اسکندر استهم ميان آب کر سدي دگر کرد ابتداهم ز پيش آب حيوان سد ظلمت برگرفتسد باب الباب لرزان شد به زلزال فنااز نهيب اين چنين سد کوست فتح الباب فتحکلي اجزاي گيتي را کنند از هم جداشاه بود آگه که وقتي ماه