-
از بوالعجبي هردم رنگ دگر آميزيشاعر : خاقاني عيسي نهاي و روزي صد رنگ برآميزياز بوالعجبي هردم رنگ دگر آميزييکرنگ شوي حالي چون آب و درآميزيده رنگ دلي داري با هر که فراز آئينه مشک خلل گيرد چون با جگر آميزيهردم جگرم سوزي گر زلف به کار آريچون نوش کنم زهر ز آن صعبتر آميزيصد زهر بياميزي و در کام دلم ريزيحاجب نبود گر تو زهري دگر آميزيخود کژدم زلفت را زهري است که جان کاهدجان بازم اگر لطفي با آن نظر آميزياز يک نظر تنها، دل باختهام با تواز ديده گلاب آرم تا با شکر آميزي