-
با هيچ دوست دست به پيمان نميدهيشاعر : خاقاني کار شکستگان را سامان نميدهيبا هيچ دوست دست به پيمان نميدهيآنجا که درد دادي درمان نميدهيآنجا که زخم کردي مرهم نميکنيآن را همي که تره دهي نان نميدهيهمچون فلک که بر سر خوان قبول وردچون قرعه بر تو افتد آسان نميدهيآسان همي بري ز حريفان خويش دلپس بوسه از چه معني ارزان نميدهيارزان ستاني آنچه دهم در بهاي بوسلب را به زنده کردن فرمان نميدهيمژگانت را به کشتن من رخصه دادهايکز کبريا سلام به سلطان نميدهيخاقاني گداي ب