- غریبانههای یک رزمنده ایرانی
15 روز توقف در مرز دنیا و آخرت / روایتی کمنظیر از یک تخریبچی
زمانی به خود آمدم که در دشتی تنها افتاده بودم و پاهایم از شدت درد جمع شده بود، گرمای سوزان شلمچه آزارم میداد، تنهای تنها در دشتی سرگردان و در بین نیروهایی که به شکل پدافندی استقرار داشتند، قرار گرفتم.