-
![آزادهای که پدرش هم وی را نشناخت آزادهای که پدرش هم وی را نشناخت](http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/styles/node_thumb_4/public/content/images/story/94-06/22/farhangnews_145850-420495-1442155096.jpg?itok=93_Q0fqH)
آزادهای که پدرش هم وی را نشناخت در ابتدا پدرم مرا نشناخت و گفت: «شما پسرم را ندیدی او هم قرار بود آزاد شود و با شما به قائمشهر بیاید.» من دست و پایش را بوسیدم و گفتم: «من پسرت محمد هستم و در حالی که اشک از چشمانمان جاری بود یکدیگر را در آغوش گرفتیم.»