-
اي برقرار خوبي، با تو قرار من چهشاعر : خاقاني از سکه گشت کارم، تدبير کار من چهاي برقرار خوبي، با تو قرار من چهبر سنگ تو ندانم آب و عيار من چهزرين رخم ز عشقت بيآب و سنگ ماندهآن مي هنوز در خم چندين خمار من چهبر بوي وصل تا کي درد سر فراقتاين روز بيمرادي در انتظار من چهدادم به باد عمري در انتظار روزياين داغ نااميدي بر اختيار من چهديدم به طالع خود عشق آمد اختيارمگر صبر غم نشاندي پس زينهار من چهزنهار تا نگويي کاين غم به صبر بنشاناين قحط آشنايان در روزگار من چهگوئ