-
تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردنشاعر : خاقاني با انده او زشت است اندوه جهان خوردنتا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردنزين مرتبه بر ديده تشوير توان خوردنگر پاي سگ کويش بر ديدهي ما آيدگرچه ز خرد نبود زهري به گمان خوردندر عشوهي وصل او عمري به کران آرمخوشتر ز شکر دانم بر سينه سنان خوردنآنجا که سنان باشد با کافر مژگانشهر روز قفاي نو از دست زمان خوردندر راه وفاي او شد شيفته خاقاني
#سرگرمی#