-
دلم دردمند است باري برافکنشاعر : خاقاني بر افکندهي خود نظر بهتر افکندلم دردمند است باري برافکندلت سنگ شد سنگ بر لشکر افکنمينديش اگر صبر من لشکري شدز دمهاي سردم گره دربر افکناگر با غمت گرم در کار نايمبه خاکش فرو نه، برون در افکناگر نزل عشقت بجز جان فرستممرا نيز از آن زلف طوقي برافکنتو را طوق سيمين درافکند غبغبنظر بر عزيزان جان پرور افکنپي از هر خسي سايه پرورد بگسلکه گويد که هراي زر بر خر افکنکه فرمايدت کشناي خسان شوکه اين خوش حديثي است بر دفتر افکنمشو در خط از پند