-
کسي که پشت بر آن روي چون نگار کندشاعر : خواجوي کرماني باختيار هلاک خود اختيار کندکسي که پشت بر آن روي چون نگار کندنه روي آنکه تنم پشت بر ديار کندنه راي آنکه دلم دل ز يار برگيرددلم شکايت آنهم بروزگار کندز روزگار هرآن محنتم که پيش آمدبسا که ديده بدامن گهر نثار کندبيا و بر سر چشمم نشين که در قدمتدلم سزاي من از ديده در کنار کندبناسزاي رقيب از تو گر کناره کنمهنوز در دلم آن خار خار خار کنداگر ز تربت من سر برآورد خاريبراي مهره کسي جان فداي مار کندببوي خال تو جانم اسير زلف تو شدا