-
هيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيستشاعر : خواجوي کرماني گر چه بر منظرش ادارک نظر قادر نيستهيچکس نيست که منظور مرا ناظر نيستحاصل از ذکر زبان چيست چو دل ذاکر نيستايکه از ذکر بمذکور نميپردازيزانکه سرمست مي عشق بتان فاجر نيستنسبت ما مکن اي زاهد نادان به فجورهيچکس برصفت قيس بني عامر نيستگر چه خلقي شدهاند از غم ليلي مجنونغمش از وارد و انديشهاش از صادر نيستهر دل خسته که او صدرنشين غم تستظاهر آنست که بر اهل خرد ظاهر نيستزآتش عشق تو آن سوز که در باطن ماستخبر از دور زمانم نبود ناد