-
منزل پير مغان کوي خرابات فناستشاعر : خواجوي کرماني آخر اي مغبچگان راه خرابات کجاستمنزل پير مغان کوي خرابات فناستزانک رندي و قلندر صفتي پيشه ماستدست در دامن رندان قلندر زدهايمهمچوباد سحري از سر بستان برخاستهر که در صبحت آن شاخ صنوبر بنشستصفت سرو به تقرير کجا آيد راستپيش آنکس که چو نرگس نبود اهل بصرليلي آن زلف مسلسل به چه رو ميپيراستگر نميخواست که آرد دل مجنون در قيدچو نکو درنگري آينهي ذات خداستهر چه در عالم تحقيق صفاتش خوانندنقش جانست که در آينه دل پيداستگر چه صورت نتوان