-
ايکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاستشاعر : خواجوي کرماني کار اسلام ز بالاي بلندت بالاستايکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاستحرف منشور جلال تو بمعني طاهاستشکل گيسوي و دهان تو بصورت حاميمدلش از طره عنبرشکنت پر سود استشب که داغ خط هندوي تو دارد چو بلالمروه از پرتو انوار تو در عين صفاستزمزم از خجلت الفاظ تو غرق عرقستوانک در مهر تو چون ماه بيفزود بکاستهر که او مشتريت گشت زهي طالع سعدسخن نافهي تاتار نگويم که خطاستپيش آن سنبل مشکين عبير افشانت«ايکه از هر سر موي تو دلي اندرو استد