-

اي بناوک زده چشم تو يک اندازانراشاعر : خواجوي کرماني کشته افعي تو در حلقه فسون سازانرااي بناوک زده چشم تو يک اندازانراپشه آن نيست که بازيچه دهد بازانراجان ز دست تو ندانم به چه بازي ببرممال کي جمع شود خانه براندازانرادل چو دادم بتو عقلم ز کجا خواهد ماندمي بياريد و بخوانيد خوش آوازانراعندليبان سحر خوان چو در آواز آينددست گيرند بيک جرعه سراندازانراپاي کوپان چو در آيند بدست افشانيهر نفس در قدم افتند سرافرازانرازيردستان که ندارند بجز باد بدستديده نتوان که بدوزند نظر بازان رابا