-
گنج عمري داشتي خاقانياشاعر : خاقاني کم کم از گنج تو گم شد آه آهگنج عمري داشتي خاقانياشد سپيدي چهرهي سلوت سياهشد سياهي ديدهي دولت سپيدخواه درويش است، خواهي پادشاهدر زيان عمر يکسانند خلقتا شباني کز گيا دارد کلاهاز کيا درگير کز زر يافت تاجبر همه يکسان درآيد شامگاهبامدادان روز چون سر برزندهست مغبون اندر اين بازارگاههرکه را بيصرف کم شد نقد عمراينت چرخ تن گداز عمر کاهعمر کاهد تن گدازد دور چرخروزي از من بگذرد، روزي ز شاهجزوي از من کم شود، جزوي ز ميرعمر يکسان ميستاند سال و ماهاز گدائي چون من