-
دوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانياشاعر : خاقاني آن زمان کاقبال بيادبار بيني بر درتدوست دشمن گشت و دشمن دوست شد خاقانياز آن که نتواند که بيند شاهد خود در برتتا تو دولت داري آن کت دوستتر دشمنتر استدوست تر گشت آنکه بود از ابتدا دشمن ترتپس چو دولت روي برتابد تو را از هر که هستاين قياس از خويشتن کن گر نيايد باورتدشمن معشوق خود را دوست دارد هر کسيدشمن از دوري دولت شد به آخر غم خورتدوست از نزديکي دولت شد اول دشمنت
#سرگرمی#