-
در کفم نيست آنچه ميبايدشاعر : خاقاني در دلم نيست آنچه ميشايددر کفم نيست آنچه ميبايددانم از صبر هيچ نگشايدهيچ در صبر دل نبندم از آنکبرق او ديد هم نميشايدغمگساري در ابر ميجويمگر کسي دامنم بپالايدصد جگر پاره بر زمين افتدننشيند ز پاي و ناسايدتا من از دست درنيفتم، چرخدوست دامن به من کي آلايددامن از اشک ميکشم در خونمگر اين چرخ را بفرسايدسخت کوش است آه خاقاني
#سرگرمی#