-

اي دل به سر مويي آزاد نخواهي شدشاعر : خاقاني مويي شدي اندر غم، هم شاد نخواهي شداي دل به سر مويي آزاد نخواهي شدپس رخنه چنان گشتي کباد نخواهي شددر عافيت آبادت از رخنه درآمد غمتو آب شدي زين پس پولاد نخواهي شدپولاد بسي ديدم کو آب شد از آتشآبي که جز از آتش بر باد نخواهي شداي غمزدهي خاکي کز آتش غم جوشيکز خود شوي آسوده از داد نخواهي شدتا داد همي جوئي رنجورتري مانادر کندن کوه آخر فرهاد نخواهي شدتا چند کني کوهي کورا نبود گوهرکايوان سلامت را بنياد نخواهي شدميدان ملامت را گر گوي شدي شايدبا