-
ايام خط فتنه به فرق جهان کشيدشاعر : خاقاني لنتفلحوا به ناصيهي انس و جان کشيدايام خط فتنه به فرق جهان کشيدغم داغ گازرانه بر اهل جهان کشيددلها به نيل رنگرزان درکشيد از آنکاي مه چه گويي اين همه محنت توان کشيدبر بوي يک نفس که همه ناتواني استدست قضا به بنگه آخر زمان کشيدهربار غم که در بنهي غيب سفته بودآزاد رست و رخت امان بر کران کشيدآزاده غرق غصه و سفله ز موج غمافکند بر کنار و صدف در ميان کشيددرياست روزگار که هر گوش ماهييچرخش کمين گشاد و ستاره کمان کشيدبس دل که چرخ ساي و ستاره فساي