-
دوش چو سلطان چرخ تافت به مغرب عنانشاعر : خاقاني گشت ز سير شهاب روي هوا پر سناندوش چو سلطان چرخ تافت به مغرب عنانيافت ز انجم فروغ انجمن کهکشانداد به گيتي ظلام سايهي خاک سياهشد چو جهنم به وصف دمهي ارض از دخانگشت چو جنت ز نور قبهي چرخ از نجوممهرهي زرين مهر کرد نهان در دهانشام مشعبد نمود حقهي ماه و به لعبناچخ سيمين ماه کرد پديد آسمانچون سپر زر مهر گشت نهان زير خاکپيکر جرم هلال گشت پديد از ميانمطرد سرخ شفق دست هوا کرد شقگاه همي شد پديد، گاه همي شد نهانراست چو از آينه عکس خيال