-
حشمت او مالک رق رقابشاعر : خاقاني عصمت او سالک خط جنانحشمت او مالک رق رقابدانش او يافت گذر گاه کانبينش او ديد کمين گاه کنقاضي از آن گشت بر اهل جهانهست به تاييد و خصال اور مزدعالم از آن ميرودش در عنانهست جنيبت کش او نفس کلجاه تو در عالم جان داستاناي کف تو عالم جودآفريننيست به از خاطر تو ميزبانمعتکفان حرم غيب رانيست به از خامهي تو ديده بانکنگرهي قلعهي اسلام راآبي زره دارد و آتش سناناز پي کين توختن از خصم توتير ملک نطق ستاره فشانچرخ مرا وقت ثناي تو گفتدر طلب نام نه در بند نانمادحيام گاه س