-
سر حد باديه است روان پاش بر سرششاعر : خاقاني جان را حنوط کن ز سموم معطرشسر حد باديه است روان پاش بر سرشباد بهشت زاده ز خاک مطهرشگوگرد سرخ و مشک سيه خاک و باد اوستکاندر سموم کرد اثر مشک اذفرشناف ز مي است کعبه مگر ناف مشک شدعمر دوباره در سفر روح پرورشخونت ريز بيديت مشمر باديه که هستگر بر دمد ز بيخ ز قوم آب کوثرشدر باديه ز شمهي قدسي عجب مدارمدهامتان نوشته دو بستان اخضرشاز سبزه و ز پر ملايک به هر دوگامهان باديه نگه کن و هان ناقه بنگرشدرياي خشک ديدهاي و کشتيي رواناز حلهها جزيره و