-
مشتي خسيس ريزه که اهل سخن نيندشاعر : خاقاني با من قران کنند وقرينان من نيندمشتي خسيس ريزه که اهل سخن نيندانجم فروز گنبد هر انجمن نيندچون ماه نخشبند مزور از آن چو منگر چه چو اهل صور فکنده کفن نينداز هول صور فکرت من در قيامتندگر خود به جمله جز پسر ذواليزن نيندپروردگان مائدهي خاطر منندزيرا که شه طغان جهان سخن نيندبل نايبان ياوگيان ولايتنداز طبع گوهر آور و عنبر فکن نيندگاوي کنند و چون صدف آبستنند ليکالا شناعتي و دريده دهن نيندچون طشت بيسرند و چو در جنبش آمدندروز هنر غضنفر لشکر شکن ن