-
قلم بخت من شکسته سر استشاعر : خاقاني موي در سر ز طالع هنر استقلم بخت من شکسته سر استکه قلم نقش بند هر صور استبخت نيک، آرزو رسان دل استقلمي کز دلم شکستهتر استنقش اميد چون تواند بستاين سپيد آفت سياه سر استديده دارد سپيد بخت سياهاين سپيدي برص که در بصر استبخت را در گليم بايستيگر سپيدي به چشم زاغ در استچشم زاغ است بر سياهي بالکه شهان را زر از در کمر استکوه را زر چه سود بر کمرشبخت را ناخته به چشم در استتن چو ناخن شد استخوانم از آنکزآنکه غم ميهمان سگ جگر استاستخوان پيشکش کنم غم رابه من راست