-
تو را افتد که با ما سر برآريشاعر : خاقاني کني افتادگان را خواستاريتو را افتد که با ما سر برآريبدين گفتن چه حاجت؟ خود درآريمکن فرمان دشمن سر درآوربها اينک، بياور هر چه داريبهاي بوسه جان خواهي و سهل استاگرچه لاغر افتاد اين شکاريبه يک دل وقت را خرسند ميباشاگر خو واکني از خامکاريبراي تو جهاني را بسوزمکه گر خويت خبر دارد نيارينهان از خوي خود درساز با مناگر روزي حق ياران گزاريمکن حقهاي خاقاني فراموش
#سرگرمی#