-
از تف دل آتشين دهانمشاعر : خاقاني زان نام تو بر زبان نرانماز تف دل آتشين دهانمنام تو بسوزد از زبانمترسم که چو صبر از غم توفرياد بسوخت در دهانمفرياد کز آتش دل مندر پستي غم فتاد جانمبالاي سر ايستاد روزمهم کشتي آهن گرانممشتي خاکم سبکتر از بادبا خود بردي بر آسمانمگر آهن نيستي تف آهپالودهي سوخته روانمچون ريمهن ز بند آهناز دست کس آب چون ستانملبتشنهترم ز سگ گزيدهکتش ندهند رايگانموز کوي کس آب چون توان خواستچون وصل تو هست بينشانمدور از تو ز بيتني که هستممن شاعر صاحب القرانممجهول کسي نيم، شناسند