-
الصبوح اي دل که ما بزم قلندر ساختيمشاعر : خاقاني چون مغان از قلهي مي قبلهاي برساختيمالصبوح اي دل که ما بزم قلندر ساختيمکاب کار و کار آبي را بهم درساختيمشاهدان آتشين لب آب دندان آمدندميرداد مجلس از زنار و ساغر ساختيمخواجهي جان گو مسلسل باش چون راهب که ماگفتي از درياي هستي برگ معبر ساختيمکشتي مي داشت ساقي ما به جان لنگر زديمهفتهاي هم سوزن عيسيش لنگر ساختيمکشتي ما در گذشتن خواست از گيتي و ليکعنبرين دستارچه از زلف دلبر ساختيمآن زمان کز آتشين کوثر شديم آلوده لبسبحهها کز اشک د