-
بر سرير نياز ميغلطمشاعر : خاقاني بر چراگاه ناز ميغلطمبر سرير نياز ميغلطمبه سر خاک باز ميغلطمخوش خوش آيد مرا که پيش درتبر بساط نياز ميغلطمپيش زخم تو کعبتين کرداردر کف حقه باز ميغلطمزير دست غم تو مهره صفتمن در آن خون به ناز ميغلطمتو مرا ميکشي به خنجر لطفمن به خونابه باز ميغلطمپس مرا خون دوباره ميريزيعابدان در نماز ميغلطماز پي سجدهي رخ تو چنانآهوان در طراز ميغلطمبر سر سنبل رخ تو چنانکبا خروش و گداز ميغلطمبر سر آتش غمت چو سپندسنبل دل نواز ميغلطمتو کشان زلف و من چو گربه بر آنزير چ