-
حديث توبه رها کن سبوي باده بيارشاعر : خاقاني سرم کدو چکني يک کدوي باده بيارحديث توبه رها کن سبوي باده بيارسر صلاح ندارم سبوي باده بياردو قبله نيست روا، يا صلاح يا بادهمرا فريب مده رنگ و بوي باده بياربه صبح و شام که گلگونهاي و غاليهاي استز راه زهد بگردان به کوي باده بيارعنان شاهد دل گير و دست پير خردبگير دامنش از ره بسوي باده بيارببين که عمر گريبان دريده ميگذردچو من حريفي لبيک گوي باده بيارمناديان قدح را به جان زنم لبيکچو من ملامتيي رخصه جوي باده بيارصبح گويم، سبوح گوي چون باشم