-

خيز و به ايام گل بادهي گلگون بيارشاعر : خاقاني نوبت دي فوت شد نوبت اکنون بيارخيز و به ايام گل بادهي گلگون بياربزم صبوحي بساز نزل دگرگون بياردست مقامر ببوس نقش حريفان بخواهمطرب جان خوش نواست نغمهي موزون بيارشاهد دل ناشتاست درد زبان گز بدهخون سياوش بده، گاو فريدون بيارشرط صبوحي بود گاو زر و خون رزبر بر گل عارضان ساغر گلگون بيارپيش که ياوه شوند خرد وشاقان چرخبهر لب خاصگان يک دو خط افزون بيارباده به کم کاسگان تا خط بغداد دهشو ديت خون او زان مي چون خون بيارغصهي ايام ريخت خون چو