-

هر شب که پر شکوفه شود روي آسمانشاعر : خاقاني در چشم من شکوفهوش آيد خيال يارهر شب که پر شکوفه شود روي آسمانچون از شکوفه قبهي نو بست شاخسارشاخ شکوفهدار اميدم شکسته شداکنون که پر طلسم شکوفه است ميوهدارکو آن شکوفهي طرب و ميوهي دلماميد من بمرد به طفلي شکوفهوارچون زان شکوفه عارض اميد به نبودخاقاني از شکوفه اميد بهي مدارهست از شکوفه نغزتر و شوخ ديدهترکو عقد عنبرين که شکوفه کند نثارپيش صبا نثار کنم جان شکوفهواراين بس مرا که ديدهي من شد شکوفهباراي مرد با شکوفه چه سازم طريق انسچ