-
مرا غم تو به خمار خانه باز آوردشاعر : خاقاني ز راه کعبه به کوي مغانه باز آوردمرا غم تو به خمار خانه باز آوردهواي تو به سر تازيانه باز آورددل مرا که دواسبه ز غم گريخته بودنهنگ عشق توام در ميانه باز آوردکرانه داشتم از بحر فتنه چون کف آبچو نقطهي زرهم بر کرانه باز آوردميانهي صف مردان بدم چو گوهر تيغخدنگ خون به نشان از نشانه باز آوردخدنگ غمزه زدي بر نشانهي دل مننکرده پاي گلآلود شانه باز آورددلم که خدمت زلف تو کرد چون گل سربيار، کاتش عشقت زبانه باز آوردشد آب و خاکم بر باد هجر، باده