-
دل دادم و کار برنيامدشاعر : خاقاني کام از لب يار برنيامددل دادم و کار برنيامددر خط شد و کار برنيامدبا او سخن از کنار گفتماکنون که کنار برنيامددل گفت حديث بوسه ميکنگفتم دو سه بار برنيامددر معني بوسهي تهي همنقدي به عيار برنيامدبس کردم ازين سخن که چندانجز من به شمار برنيامداز هرکه به کوي او فروشديک ذره غبار برنيامددر راه غمش دواسبه راندمخاقاني وار بر نيامدمقصود نيافت هر که در عشق
#سرگرمی#