-
سر زلفت چو در جولان بيايدشاعر : خاقاني به ساعت فتنه در ميدان بيايدسر زلفت چو در جولان بيايدهزاران رخنه در ايمان بيايدز چشم کافر تو هر زمانيخرد را خار در دامان بيايدگل رخسار تو تا جيب بگشاداجل را سنگ در دندان بيايدلب لعل تو تا در خنده آيدنخستين ضربتي بر جان بيايدز دست ناوک اندازان چشمتکه بانگ حلقه و سندان بيايددر جان ميزند هجر تو ديري استبهر دردي که بيدرمان بيايددل خاقاني از تو نامزد شد
#سرگرمی#