-
فلک در نيکوئي انصاف دادتشاعر : خاقاني سرگردن کشان گردن نهادتفلک در نيکوئي انصاف دادتکه مادر در جهان حسن زادتجهان از فتنه آبستن شد آن روزنديده هيچ کس زخم گشادتجهاني نيم کشت ناوک توستاميد وعدهاي بامدادتبه شام آورد روز عمر ما راکه سهم الغيب در طالع فتادتنهان حال ما نزد تو پيداستشمار کشتگان نايد به يادتز بس خونها که ميريزي به غمزهز رنج غمزه باري شرم بادتگر از خون ريختن شرمت نيايدنگوئي آخر اين فتوي که دادتهمه در خون خاقاني کني سعي
#سرگرمی#