-
دلم در بحر سوداي تو غرق استشاعر : خاقاني نکو بشنو که اين معني نه زرق استدلم در بحر سوداي تو غرق استنفاقت سوخت جانم اين چه برق استفراقت ريخت خونم اين چه تيغ استاماني ده که ما را بيم غرق استجهان بستد ز ما طوفان عشقتتو را تا کعب و ما را تا به فرق استتو هم هستي در اين طوفان وليکنندانستي کز او تا ما چه فرق استاگرچه ديگري بر ما گزيدي
#سرگرمی#