-
آن کز مي خواجگي است سرمستشاعر : خاقاني بر وي نزنند عاقلان دستآن کز مي خواجگي است سرمستاز پايهي خود فرو فتد پستبيآنکه کسي فکند او راجغدي است کز آشيان ما جستمرغي که تواش هماي خوانيبر کنگردهي فساد بنشستاز پنجرهي صلاح برخاستبر ما نتوان بدين بپيوستقلب سخن شکسته نامانباري نامي درستمان هستگيرم که دلي درستمان نيستتو سنگ زني و ما همه طستتو طعنه زني و ما همه کوههنگام جدل سخن فروبستخاقاني را اگر سفيهيکالماس به زخم سرب بشکستاين هم ز عجايب خواص است
#سرگرمی#