-
تا جهان است از جهان اهل وفائي برنخاستشاعر : خاقاني نيک عهدي برنيامد، آشنائي برنخاستتا جهان است از جهان اهل وفائي برنخاستيا خود اندر هفت کشور هيچ جائي برنخاستگوئي اندر کشور ما بر نميخيزد وفاخود به خود مي ساز کز همدم وفائي برنخاستخون به خون ميشوي کز راحت نشاني مانده نيستهرگز از کاشانهي کرکس همائي برنخاستاز مزاج اهل عالم مردمي کم جوي از آنکاز زمين مردمي مردم گيائي برنخاستباورم کن کز نخستين تخم آدم تاکنونکز ميان انس و جان وحشت زدائي برنخاستوحشتي داري برو با وحش صحرا انس گيرا