-
کار عشق از وصل و هجران درگذشتشاعر : خاقاني درد ما از دست درمان درگذشتکار عشق از وصل و هجران درگذشتگوي، تيز آمد ز چوگان درگذشتکار، صعب آمد به همت برفزوداز سر اين کار نتواند درگذشتدر زمانه کار کار عشق توستاز زمانه بيست ميدان درگذشتکي رسم در تو که رخش وصل توخاصه ميداند که سلطان درگذشتفتنهي عشق تو پردازد جهاندامنش چه، کز گريبان درگذشتجوي خون دامان خاقاني گرفت
#سرگرمی#