-
فلاطون که فر الهيش بودشاعر : جامي ز دانش به دل گنج شاهيش بود،فلاطون که فر الهيش بودزبان را به تمهيد شکر و سپاسگشاد از دل و جان يزدانشناسپسين ميوهي باغ هفت و چهار!که: «اي اولين تخم اين کشتزار!به چشم کياست ببين کرد خويش!به پاي فراست بر آگرد خويش!ببين نعمت و ناسپاسي مکن!به کوي وفا سست اساسي مکن!فراموش از انعام نعمترسانبه نعمت رسيدي، مکن چون خسانبرد بهره هم خاص و هم عام ازوز بس ميرسد فيض انعام ازوپي آنچه نبود به آنات نيازمکن اينهمه فکر دور و دراز!مکن با حريصان گيتي نزاع!متاعي است دنيا، پ