-
سخن ز آسمانها فرود آمدهستشاعر : جامي بر اقليم جانها فرود آمدهستسخن ز آسمانها فرود آمدهستبود گردش نه سپهر از سخنبود تابش ماه و مهر از سخنبه تخصيص وقتي که موزون بودسخن مايهي سحر و افسو بودسرودم به وصف غزالان غزلزدم عمري از بيمثالان مثلز آوازه پر کردم آفاق رانمودم ره راست عشاق رابرآمد به نظم معمام نامبه قصد قصايد شدم تيزگامبه قول رباعي شدم چارهجويز بيچارگيها درين چارسويدهم مثنوي را لباس نويکنون کردهام پشت همت قويکه ماندهست از آن رفتگان يادگار،کهن مثنويهاي پيران کاردر اشعار نو