-
نيرنگزن بياض اين رازشاعر : جامي صورتگري اينچنين کند سازنيرنگزن بياض اين رازچون صورت چين بديعپيکرکان کعبهي بينظير منظرپاداش خوشيش ناخوشي کرد،با شوهر خود چو سرکشي کرد،بيمار به روي بستر افتادمسکين زين غم ز پا درافتادسودانديشي، زيان او شدآن وصل، بلاي جان او شدبيماري او زمان زمان بيشميبود ز خاطر غم انديشمسکين به شکنج اين شکنجهچون يک دو سه روز بود رنجهبگشاد و، بر او شکنجه بشکستناگاه عنايت ازل دستوز تنگي اين قفس جهاندشاز کشمکش نفس رهاندشآن کو ندهد به درد جان کيستجان داد به درد و جاودان زيستآوخ