-
شبانگه کز سواد شعر گلريزشاعر : جامي فلک شد نوعروس عشوهانگيزشبانگه کز سواد شعر گلريزگرفت آن صيقلي آيينه در دستز پروين گوش را عقد گهر بستهمه دستاننماي و عشوهپردازکنيزان جلوهگر در جلوهي نازفسون دلبري بر وي دميدندهمه در پيش يوسف کشيدندکه کام خود کن از من شکر آميزيکي شد از لب شيرين شکر ريزکه اي ز اوصاف تو قاصر عبارت،يکي از غمزه سويش کرد اشارتبيا بنشين به چشم مردم آيين!مقامت ميکنم چشم جهانبينکه اين سرو امشبات بادا هم آغوش!يکي بنمود سر و پرنيانپوشکه هستم بي سر و پا حلقه ماننديکي در زلف مش