-
خوش است از بخردان اين نکته گفتنشاعر : جامي که: مشک و عشق را نتوان نهفتن!خوش است از بخردان اين نکته گفتنکند غمازي از صد پردهاش بوياگر بر مشک گردد پرده صد تويبه سينه تخم غم پوشيده ميکاشتزليخا عشق را پوشيده ميداشتهمي کرد از درون نشو و نماييولي سر ميزد آن هر دم ز جاييبه جاي آب خون ناب ميريختگهي از گريه چشمش آب ميريختنهاني راز او بر رو فتاديبه هر قطره که از مژگان گشاديبه گردون دود آهش راه ميکردگهي از آتش دل آه ميکردنرويد لالهاي خالي ز داغيبدانستي همه کز هيچ باغيخط آشفتگي بر وي کش