-

چون سنائي شه اقليم سخنشاعر : جامي راقم تختهي تعليم سخنچون سنائي شه اقليم سخنرقم هستياش از تختهي خاکخواست گردون که فرو شويد پاکهمچو سايه به زمين افکندشبر سر بستر کين افکندشداشت با خود سخني آهستهلب هنوزش ز سخن نابستهبه حديثش نظر هوش گشادهمدمي بر دهنش گوش نهادبيتکي بود که مضمون اين داشتآنچه از عالم دل تلقين داشتليک حالي ز همه برگشتمکه: بر اطوار سخن بگذشتمبجز از حرف ندامت رقميبر دلم نيست ز هر بيش و کميسخن از معني و معني ز سخنزانکه دورست درين دير کهنصيد معني نشود گام گشايسخن آنجا که شود دامنما