-
والي مصر ولايت، ذوالنونشاعر : جامي آن به اسرار حقيقت مشحونوالي مصر ولايت، ذوالنوندر حرم حاضر و ناظر بودمگفت در مکه مجاور بودمنه جوان، سوخته جاني ديدمناگه آشفته جواني ديدمکردم از وي ز سر مهر ساللاغر و زرد شده همچو هلالکه بدين گونه شدي لاغر و زرد؟»که: «مگر عاشقي؟ اي شيفته مرد!کهش چو من عاشق رنجور بسيست»گفت: «آري به سرم شور کسيستيا چو شب روزت از او تاريک است؟گفتمش: «يار به تو نزديک استخاک کاشانهي اويام همه عمر»گفت: «در خانهي اويام همه عمريا ستمکار و جفاجوست به تو؟»گفتمش: «يکدل و يکروست