-
کرد چون دانا حکيم نيکخواهشاعر : جامي شهوت و زن را نکوهش پيش شاهکرد چون دانا حکيم نيکخواهماند حيران فکرت دانشورانساخت تدبيري به دانش کاندر آند رمحلي جز رحم آرام دادنطفه را بيشهوت از صلبش گشادکودکي بيعيب و طفلي بي خللبعد نه مه گشت پيدا ز آن محلنفحهاي از ملک آگاهي وزيدغنچهاي از گلبن شاهي دميدتخت گشت از بخت او فيروزمندتاج شد از گوهر او سربلندبود آن بيمردم، اين بيمردمکصحن گيتي بي وي و چشم فلکچشم اين از مردمک پر نور شدزو به مردم صحن آن معمور شداز سلامت نام او بشکافتندچون ز هر عيباش سلا